اخبار برگزیده

کد خبر:515884
پ
Lavc58.54.100
یادداشت/ سعید سیفی

علی لاریجانی و شطرنج هسته‌ای ایران؛ دکترین بازدارندگی در برابر تهدید

در شرایطی که روابط بین‌الملل شاهد تحولات سریع و پیچیده‌ای است، اظهارات و مواضع اخیر علی لاریجانی، به مثابه یک حرکت جدید و قابل توجه در شطرنج هسته‌ای ایران، قلمداد می‌شود.

در شرایطی که روابط بین‌الملل شاهد تحولات سریع و پیچیده‌ای است، اظهارات و مواضع اخیر علی لاریجانی، به مثابه یک حرکت جدید و قابل توجه در شطرنج هسته‌ای ایران، قلمداد می‌شود.

 

*** تحلیل جامع اظهارات برخی مسئولان درباره احتمال تغییر دکترین هسته‌ای ایران

 

به گزارش صنایع به نقل از سروش، دکتر سعید سیفی استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل راهبردی، در یادداشتی با موضوع تحلیل جامع اظهارات برخی مسئولان درباره احتمال تغییر دکترین هسته‌ای ایران، نوشت:

در دوران کنونی که روابط بین‌الملل شاهد تحولات سریع و پیچیده‌ای است، اظهارات و مواضع مسئولان عالی‌رتبه یک کشور می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌دهی به سیاست‌های داخلی و بین‌المللی آن کشور ایفا کند. علی لاریجانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران و یکی از چهره‌های کلیدی در عرصه سیاست داخلی و بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران، اخیراً اظهاراتی داشته است که بازتاب‌های گسترده‌ای در محافل سیاسی، بین‌المللی و حتی اقتصادی مرتبط با ایران داشته است، اظهاراتی که مثابه یک حرکت جدید در شطرنج هسته‌ای ایران از سوی علی لاریجانی برداشت شده و بعد از گذشت چند روز، هنوز سیاستمداران، کارشناسان و رسانه‌های مختلف دنیا، از ابعاد مختلف آن را مورد بررسی و تحلیل قرار می‌دهند. از آنجا که این اظهارات با واکنش‌های مختلفی روبرو شده و بدون شک تاثیرهایی نیز بر شرایط حال حاضر و همچنین امور راهبردی کشورمان به همراه خواهد داشت، نویسنده در این یادداشت، تلاش دارد در ۷ گام، اظهارات علی لاریجانی را از منظر تحلیلی و چندبعدی، مورد واکاوی و بررسی قرار داده تا درک بهتری از ماهیت و تاثیرات آن به مخاطبان، ارائه دهد. در این یادداشت برای تحلیل راهبردی اظهارات لاریجانی، بر مبنای ضرورت و با هدف درک بهتر، در گام اول، مبانی نظری روابط بین‌الملل مثل نظریه‌های بازدارندگی (Deterrence Theory) و واقع‌گرایی (Realism) مورد توجه و تحلیل قرار می‌گیرد.

در ادامه و در گام دوم، نگاهی به واکنش‌ها و پیامدهای دیپلماتیک کشورهای عضو گروه ۴+۱ (بریتانیا، فرانسه، آلمان، روسیه و چین) که پس از خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸، طرف‌های باقی‌مانده در توافق هسته‌ای محسوب می‌شوند، به اظهارات علی لاریجانی، خواهیم داشت و بررسی خواهیم کرد آیا این سخنان بر مذاکرات احتمالی درباره احیای برجام تأثیر خواهد گذاشت و مهمتر اینکه، آیا این اظهارات باعث خواهد شد که آمریکا و متحدانش در سیاست‌های تحریمی خود تجدیدنظر کنند یا بالعکس، فشارها را افزایش دهند. در گام سوم، پیامدها و اثرات داخلی و منطقه‌ای این اظهارات بررسی خواهد شد و در گام چهارم، سراغ تجارب تاریخی و مقایسه شرایط با سایر کشورها، خواهیم رفت و بررسی خواهیم کرد، تجربه تاریخی سایر کشورها مانند کره شمالی، پاکستان و هند در اتخاذ مواضع مشابه چه درس‌هایی برای کشورمان دارد. در گام پنجم، اثرات اقتصادی و تحریمی اظهارات مذکور بررسی خواهد شد و در گام ششم، به نقش رسانه‌ها و جنگ شناختی پرداخته خواهد شد و ضمن توجه به تفسیر رسانه‌های غربی از این اظهارات، در مقابل، بررسی خواهیم کرد که آیا این اظهارات می‌تواند بخشی از یک استراتژی جنگ شناختی ایران علیه دشمنانش باشد. در گام هفتم و آخرین بخش، آینده سیاست هسته‌ای ایران و اینکه آیا این سخنان می‌تواند مقدمه‌ای برای تغییر در سیاست‌های هسته‌ای ایران باشد، مورد بررسی قرار خواهد گرفت. بعد از ۷ گام مذکور نیز در قالب جمعبندی و پیشنهاد‌ها، به این سوال پاسخ داده خواهد شد که بر اساس شواهد و تحلیل‌ها، بهترین استراتژی برای ایران در این شرایط چیست.

 

 

*** گام اول/ مبانی نظری تحلیل اظهارات علی لاریجانی

 

برای تحلیل راهبردی اظهارات علی لاریجانی در چارچوب سیاست خارجی و امنیت بین‌الملل، می‌توان از دو نظریه کلیدی در روابط بین‌الملل استفاده کرد، نظریه بازدارندگی (Deterrence Theory) و نظریه واقع‌گرایی (Realism). در این چارچوب، سیاست‌های ایران به‌ویژه در زمینه هسته‌ای و دفاعی باید از منظر قدرت‌نمایی و دیپلماسی همزمان، مورد توجه قرار گیرد. این تحلیل شامل مفاهیمی همچون «تهدید متقابل» (Mutual Threat) و «موازنه وحشت» (Balance of Terror) است که در آن، ایران از یک‌سو به تقویت قابلیت‌های دفاعی خود پرداخته و از سوی دیگر در عرصه دیپلماسی بین‌المللی، تلاش دارد تا از فشارهای جهانی علیه خود بکاهد. این نظریه‌ها به ما کمک می‌کند تا اهداف، پیامدها و واکنش‌های احتمالی نسبت به این اظهارات را بهتر درک کنیم.

 

*** نظریه بازدارندگی (Deterrence Theory)

 

نظریه بازدارندگی بیان می‌کند که یک کشور می‌تواند با تهدید به استفاده از توانایی‌های نظامی یا تحمیل هزینه‌های سنگین بر دشمن، او را از انجام اقدام خصمانه بازدارد. این نظریه بر پایه‌ی ایجاد «ترس از تلافی» شکل می‌گیرد و معمولاً در سیاست‌های هسته‌ای نقش کلیدی دارد. بر مبنای این نظریه، لاریجانی در اظهارات خود، با ارسال پیام، ایجاد موازنه تهدید و سپس، اثرگذاری بر تصمیمات استراتژیک آمریکایی‌ها، در صدد ایجاد مثلث بازدارندگی بوده است.

 

• ارسال پیام هشدار به آمریکا و متحدانش
اظهارات لاریجانی، اگرچه به معنای تغییر فوری در سیاست هسته‌ای ایران نیست، اما می‌تواند بخشی از یک استراتژی بازدارندگی هوشمندانه باشد. اظهارات لاریجانی این پیام را به آمریکا و متحدانش ‌رساند که اگر تهدیدات و فشارهای نظامی و اقتصادی علیه ایران افزایش یابد، ممکن است این کشور نیز در سیاست‌های هسته‌ای خود بازنگری کند.

 

• ایجاد موازنه‌ی تهدید (Threat Balance)
اظهارات یا به بیان دیگر موضع‌گیری لاریجانی، می‌تواند هزینه‌های احتمالی یک حمله نظامی یا افزایش تحریم‌ها را برای طرف مقابل بالا ببرد و مانع از اقدامات شتاب‌زده شود. مشابه این رویکرد را در دوران جنگ سرد میان ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی دیده‌ایم که هر دو طرف از زبان تهدید برای پیشگیری از جنگ مستقیم استفاده می‌کردند.

 

• اثرگذاری بر تصمیمات استراتژیک آمریکا
این پیام به تصمیم‌سازان آمریکایی هشدار می‌دهد که محاسبات خود را درباره توانایی‌ها و واکنش‌های ایران اصلاح کنند. در صورتی که این تهدیدهای مقام ایرانی جدی تلقی شود، ممکن است آمریکا به جای تشدید فشار، به گزینه‌های دیپلماتیک بیشتری فکر کند.

 

*** نظریه واقع‌گرایی (Realism)

 

واقع‌گرایی یکی از نظریه‌های بنیادین روابط بین‌الملل است که بر سه اصل قدرت، امنیت و منافع ملی به عنوان مهم‌ترین محرک‌های سیاست خارجی کشورها، تاکید دارد. در این دیدگاه، نظام بین‌المللی آنارشی (Anarchy) است، به این معنا که هیچ قدرت مرکزی قادر به تضمین امنیت کشورها نیست؛ بنابراین، دولت‌ها برای حفظ بقا و افزایش قدرت، به دنبال ایجاد موازنه‌ی قوا هستند. با توجه به اهمیت امنیت در نظام بین‌المللی بی‌ثبات، ایران در محیطی ژئوپلیتیکی قرار دارد که تهدیدات متعددی از سوی آمریکا، رژیم اسرائیل و برخی کشورهای منطقه‌ای احساس می‌کند. در این شرایط، اظهارات لاریجانی را می‌توان بخشی از یک راهبرد واقع‌گرایانه برای افزایش امنیت ملی ارزیابی کرد. در واقع‌گرایی، کشورها اغلب از سیاست تهدید متقابل (Threat for Threat) برای کنترل رفتار طرف مقابل استفاده می‌کنند. ایران با نشان دادن این که افزایش تهدیدات خارجی می‌تواند پیامدهای پیش‌بینی‌ناپذیری برای غرب داشته باشد، سعی می‌کند با ابزار قدرت، محاسبات آن‌ها را تغییر دهد. همان‌طور که در جنگ سرد، کشورهای دارای سلاح هسته‌ای از استراتژی توازن وحشت (Balance of Terror) برای جلوگیری از درگیری مستقیم استفاده می‌کردند، ایران نیز در واقع با استفاده از تهدید به تغییر سیاست‌های هسته‌ای خود، به عنوان یک اهرم مذاکره و بازدارندگی استفاده کرد.

به اعتقاد نویسنده، بر اساس دو نظریه بازدارندگی و واقع‌گرایی، اظهارات علی لاریجانی را می‌توان به عنوان بخشی از یک راهبرد هوشمندانه‌ی امنیتی و دیپلماتیک در نظر گرفت که ۳ هدف اصلی را پیگیری کرد. افزایش هزینه‌های احتمالی برای آمریکا و متحدانش در صورت ادامه سیاست فشار حداکثری، ارسال پیام هشدار به طرف‌های بین‌المللی برای جلوگیری از اقدامات اشتباه و محاسبات غلط در قبال ایران و تقویت موقعیت ایران در مذاکرات دیپلماتیک آینده، با برجسته‌سازی پیامدهای فشارهای شدیدتر.

این تحلیل نشان می‌دهد که لاریجانی در قالب یک رویکرد هوشمندانه، بدون اعلام تغییر در سیاست‌های رسمی ایران، تلاش کرده تا یک بازدارندگی محاسبه‌شده را در برابر تهدیدات خارجی ایجاد کند که هم در سطح داخلی و هم در سطح بین‌المللی، می‌تواند پیامدهای قابل توجهی به همراه داشته باشد.

 

*** گام دوم/ واکنش و پیامدهای برجامی و تحریمی

 

اظهارات اخیر علی لاریجانی، مشاور رهبر معظم انقلاب، مبنی بر اینکه در صورت حمله نظامی آمریکا یا رژیم اسرائیل، ایران ممکن است به سمت تغییر رویکرد و دکترین هسته‌ای خود حرکت کند، واکنش‌های مختلفی را در سطح بین‌المللی بویژه در میان سیاستمداران و تحلیلگران کشورهای عضو گروه ۱+۴(چین، فرانسه، روسیه، بریتانیا و آلمان) به دنبال داشته است.

سخنگوی وزارت امور خارجه چین، نماینده آنها در سازمان ملل، رسانه‌های دولتی، اندیشکده‌ها و تحلیلگران این کشور نسبت به اظهارات لاریجانی واکنش نشان دادند و در کل، بر ضرورت حفظ برجام، حل و فصل مسائل از طریق دیپلماسی و گفت‌و‌گوهای چندجانبه و پرهیز از پیچیده‌تر شدن مذاکرات، تاکید کردند.
نخست‌وزیر انگلیس، وزارت امور خارجه، نماینده آنها در شورای امنیت، رسانه‌ها و اندیشکده‌های این کشور، با واکنش به اظهارات مذکور و صدور بیانیه، ضمن ابراز نگرانی از اظهارات لاریجانی، خواستار برگزاری جلسه و بررسی راهکارهای دیپلماتیک شدند و بدون اشاره به بی‌تعهدی خود و متحدانشان در قبال ایران، بر اهمیت پایبندی ایران به برجام و تعهدات بین المللی، تاکید کردند.

رئیس‌جمهور فرانسه، نماینده آنها در اتحادیه اروپا، وزارت امور خارجه، رسانه‌ها و اندیشکده‌های این کشور نیز همچون انگلیسی‌ها، با واکنش به اظهارات مذکور و صدور بیانیه، ضمن ابراز نگرانی از اظهارات لاریجانی و بیان اینکه، تشدید تنش می‌تواند بر بی‌ثباتی بیشتر در خاورمیانه و مذاکرات هسته‌ای تحت تاثیر بگذارد، بر پایبندی به برجام و هماهنگی و پاسخ مشترک اعضای اتحادیه اروپا به این تحولات تاکید کردند.

در آلمان، صدر اعظم، وزارت امور خارجه، نماینده این کشور در اتحادیه اروپا و رسانه‌ها و اندیشکده‌های مختلف این کشور، دقیقا مسیر انگلیس و فرانسه را طی کردند و با صدور بیانیه و واکنش‌های مشابه، خواستار وحدت جامعه بین‌المللی در پاسخ به این تحولات شدند و بر اهمیت دیپلماسی، تاکید کردند.
اما رئیس‌جمهور روسیه، وزارت امور خارجه، نماینده آنها در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، رسانه‌ها و تحلیلگران مختلف این کشور، در کل، ضمن مخالفت با هرگونه اقدامات نظامی علیه ایران، بر حل و فصل مسالمت‌آمیز اختلافات و ادامه همکاری‌های فنی، تاکید کردند.

در خصوص تاثیر اظهارات لاریجانی بر برجام و روند مذاکرات احیای این توافق، نظرات و نگاه‌های مختلفی وجود دارد. با توجه به اظهارات لاریجانی مبنی بر احتمال تغییر رویکرد ایران در صورت تشدید فشارها، ممکن است طرف‌های مذاکره کننده احساس کنند باید با فوریت بیشتری به مذاکرات ادامه دهند تا از بروز تنش‌های بیشتر جلوگیری شود. از این زاویه، اظهارات علی لاریجانی به عنوان یک اهرم برای تقویت مذاکرات مورد توجه قرار می‌گیرد. اما از طرف مقابل، این اظهارات ممکن است، حساسیت‌ها را در میان طرف‌های مذاکره کننده افزایش دهد و باعث شود آنها با دقت و سختگیری بیشتری مسائل را پیگیری کنند. اما تا همین‌جای کار، با در نظرگرفتن صدور بیانیه‌ها و اظهارات سیاستمداران کشورهای فوق، باید اذعان کرد که لاریجانی کار خود را انجام داده، پیامش را به جامعه هدفش رسانده، با توجه به واکنش‌های قابل توجه مذکور، حساسیت، توجه و تامل مد نظر را ایجاد کرده و با توجه به شرایط موجود، به بازدارندگی لازم دست پیدا کرده است. البته، در این میان، ادامه دیپلماسی و خویشتن‌داری از سوی همه طرف‌ها برای جلوگیری از تشدید تنش‌ها و حفظ ثبات منطقه‌ای، اهمیتی پرواضح است.

 

*** گام سوم/ پیامدهای داخلی و منطقه‌ای اظهارات علی لاریجانی

 

اظهارات علی لاریجانی درباره احتمال تغییر رویکرد ایران در زمینه سلاح هسته‌ای در صورت تشدید فشارهای خارجی، نه‌تنها در عرصه بین‌المللی واکنش‌هایی را برانگیخته، بلکه در سطح داخلی و منطقه‌ای نیز واکنش‌های قابل توجهی را به همراه داشته است. در گام سوم، تأثیرات این موضع‌گیری بر ۳ حوزه، افکار عمومی داخلی، همگرایی سیاسی در کشور و روابط ایران با شرکای استراتژیک خود در منطقه، بررسی می‌شود.

 

*** تأثیر بر افکار عمومی داخلی ایران

 

در خصوص تأثیر علی لاریجانی بر افکار عمومی داخلی ایران، ۳ محور، افزایش احساس امنیت ملی و انسجام داخلی، دو قطبی شدن دیدگاه‌ها در داخل کشور و تأثیر بر مطالبه‌گری عمومی، باید مورد توجه قرار گیرد.

یکی از مهم‌ترین پیامدهای اظهارات مذکور، تقویت حس امنیت ملی در میان شهروندان ایرانی است. در شرایطی که تهدیدات نظامی علیه ایران از سوی آمریکا و رژیم اسرائیل افزایش یافته، این سخنان می‌تواند به عنوان نشانه‌ای از عزم و قاطعیت مسئولان ایرانی در دفاع از کشور تلقی شود. چنین مواضعی معمولاً باعث افزایش اعتماد عمومی به حاکمیت و کاهش اضطراب‌های ناشی از تهدیدات خارجی می‌شود. با این حال، این اظهارات ممکن است دیدگاه‌های متفاوتی را نیز در داخل کشور ایجاد کند. حامیان سیاست‌های بازدارندگی معتقدند که اظهارات لاریجانی به مثابه یک هشدار راهبردی برای دشمنان ایران است و می‌تواند از افزایش تهدیدات جلوگیری کند اما در مقابل، منتقدان داخلی، به‌ویژه گروه‌های متمایل به دیپلماسی و تعامل با غرب، ممکن است نگران باشند که چنین سخنانی، فضای مذاکرات احتمالی را پیچیده‌تر کرده و بهانه‌ای برای تشدید فشارهای بین‌المللی فراهم کند. در تأثیر اظهارات لاریجانی بر مطالبه‌گری عمومی در داخل کشور نیز، باید گفت، اگرچه سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران تاکنون بر پرهیز از تسلیحات هسته‌ای استوار بوده، اما در شرایطی که تهدیدات نظامی افزایش یابد، برخی گروه‌های داخلی ممکن است خواستار تغییر سیاست‌های هسته‌ای ایران شوند. لاریجانی نیز دقیقا به این نکته اشاره کرده که در صورت افزایش تهدیدات، افکار عمومی ایران ممکن است از مسئولان بخواهند که با هدف دفاع از کشور، به سمت دستیابی به سلاح هسته‌ای حرکت کنند.

 

*** تأثیرات بر همگرایی سیاسی داخلی

 

پیرامون تأثیرات اظهارات لاریجانی بر همگرایی سیاسی داخلی، می‌توان تاثیر آن بر تقویت وحدت نخبگان سیاسی در برابر تهدیدات خارجی و همچنین تأثیر بر سیاست‌گذاری‌های کلان کشور را به عنوان دو محور اصلی مورد بررسی قرار داد.

در شرایطی که فشارهای بین‌المللی بر ایران افزایش می‌یابد، چنین موضع‌گیری‌هایی معمولاً باعث تقویت وحدت سیاسی در میان جناح‌های مختلف حاکمیت می‌شود. حتی گروه‌هایی که رویکردهای متفاوتی نسبت به سیاست خارجی دارند، به احتمال زیاد، در مواجهه با تهدیدات خارجی، بر سر حفظ منافع ملی و امنیت کشور به توافق می‌رسند. اما از طرف دیگر، این موضع‌گیری می‌تواند به بحث‌های داخلی درباره لزوم بازنگری در راهبردهای کلان ایران در زمینه بازدارندگی و دفاع ملی دامن بزند. اگر تهدیدات خارجی شدت یابد، امکان دارد مقامات عالی‌رتبه کشور، استراتژی‌های جدیدی را برای تقویت بازدارندگی هسته‌ای و غیرهسته‌ای در نظر بگیرند، موضوعی که در واکنش‌ها و تحلیل‌های کارشناسان بعد از اظهارات مذکور، تا حد زیادی، دیده شد.

 

*** پیامدهای منطقه‌ای و روابط ایران با شرکای استراتژیک

 

در باره تاثیر اظهارات علی لاریجانی بر معادلات امنیتی منطقه، دو نگاه اصلی که در مقابل یکدیگر وجود دارد، قابل توجه و تحلیل است. اظهارات لاریجانی از طرفی، می‌تواند موجب افزایش حساسیت و دغدغه در میان کشورهای منطقه، به‌ویژه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس شود. این کشورها که همواره نسبت به برنامه هسته‌ای ایران حساس بوده‌اند، ممکن است این سخنان را نشانه‌ای از تغییر احتمالی در سیاست‌های ایران تلقی کرده و برای افزایش همکاری‌های امنیتی خود با دیگر کشورها، حرکت کنند اما از طرف دیگر و نگاه مقابل، این اظهارات می‌تواند برخی کشورهای منطقه را نیز به سمت همکاری بیشتر با ایران سوق دهد، چرا که ضمن تایید قدرت قابل توجه ایران، بار دیگر اثبات می‌کند، این کشور در برابر تهدیدات خارجی عقب‌نشینی نخواهد کرد. یکی از نشانه‌های این تحلیل، واکنش کشورهای عربی به اظهارات اخیر ترامپ بود که تاکید کردند به آمریکا اجازه نخواهند داد از آسمان کشورشان برای حمله به ایران استفاده کند. اما تاثیر اظهارات لاریجانی بر روسیه و چین به عنوان شرکای استراتژیک ایران نیز، اهمیت زیادی دارد. روسیه و چین همواره مخالف سیاست‌های فشار حداکثری آمریکا علیه ایران بوده‌اند و از حق ایران برای توسعه فناوری هسته‌ای صلح‌آمیز حمایت کرده‌اند. اگر ایران به دلیل تهدیدات خارجی موضع سخت‌تری در قبال برنامه هسته‌ای خود اتخاذ کند، احتمال دارد که حمایت‌های روسیه و چین از ایران در سازمان‌های بین‌المللی افزایش یابد. روسیه، که خود درگیر تنش‌های ژئوپلیتیکی با غرب است، احتمالا ایران را به عنوان یک متحد راهبردی مهم‌تر در برابر آمریکا ببیند و همکاری‌های نظامی و اقتصادی خود را با ایران افزایش دهد. چین نیز، به دلیل وابستگی به انرژی ایران و رقابت با آمریکا، احتمالاً همچنان به حمایت از ایران در برابر فشارهای غرب ادامه خواهد داد. البته این احتمال وجود دارد که هر دو شریک تلاش کنند ایران را به ادامه دیپلماسی تشویق کنند.

در کل، اظهارات علی لاریجانی، می‌تواند در داخل کشور حس امنیت ملی را تقویت کرده و موجب افزایش مطالبه‌گری درباره تغییر احتمالی سیاست‌های بازدارندگی ایران شود و در سطح سیاسی نیز، ممکن است به عاملی برای وحدت جناح‌های مختلف در برابر تهدیدات خارجی تبدیل شود، اما از سوی دیگر، این اظهارات می‌تواند اختلاف‌نظرهایی میان حامیان تعامل با غرب و حامیان سیاست بازدارندگی ایجاد کند که خوشبختانه، با توجه به رصد واکنش‌ها بعد از اظهارات لاریجانی، می‌توان رد این احتمال را تایید کرد.

 

*** گام چهارم/ بررسی تجارب سایر کشورها در مقایسه با ایران

 

نویسنده در گام چهارم، تجارب تاریخی کشورهای مختلف در اتخاذ مواضع مشابه با ایران که می‌تواند درک بهتری از پیامدهای احتمالی چنین مواضعی را فراهم کند، بررسی خواهد کرد. در این راستا، تجربه سه کشور کره شمالی، پاکستان و هند در زمینه برنامه‌های هسته‌ای و واکنش جامعه بین‌المللی، ارزیابی خواهد شد.
کره شمالی از جمله کشورهایی است که از راهبرد هسته‌ای به‌عنوان ابزار بقا، استفاده کرده است. این کشور، یکی از معدود کشورهایی است که با خروج از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) و انجام آزمایش‌های متعدد، به یک قدرت هسته‌ای تبدیل شد. مسیر این کشور نشان می‌دهد، در شرایطی که یک کشور احساس کند امنیت ملی آن به‌شدت در خطر است، ممکن است از بازدارندگی هسته‌ای به‌عنوان راهی برای حفظ بقای خود استفاده کند. به اعتقاد نویسنده، کره شمالی به ۳ دلیل، تهدیدات خارجی، عدم اعتماد به توافقات بین‌المللی و دیپلماسی محدود، تصمیم به هسته‌ای شدن گرفت. آمریکایی‌ها بارها تهدید کرده بودند که برای تغییر حکومت این کشور، به کره شمالی حمله خواهند کرد. از طرف دیگر، پیونگ‌یانگ تجربه تلخ توافق‌های پیشین با آمریکا را داشت و به همین دلیل، به توافقات بین‌المللی اعتمادی نداشت و برخلاف ایران که همواره تلاش کرده، دیپلماسی را به‌عنوان یک گزینه اصلی و اولویت‌دار حفظ کند، کره شمالی مسیر تعاملات بین‌المللی محدود را در پیش گرفته است. در نهایت نیز، کره شمالی علیرغم تبدیل شدن به یک قدرت هسته‌ای، به‌دلیل تحریم‌های شدید با مشکلات اقتصادی و بین‌المللی روبه‌رو شده و از نظر اقتصادی و دیپلماتیک نیز به چین وابسته شده است.

پاکستان نیز به عنوان دومین کشور مورد بررسی، دستیابی به سلاح هسته‌ای را در پاسخ به تهدیدات هند، پیگیری کرده است. پاکستانی‌ها برنامه هسته‌ای خود را پس از آزمایش‌های هسته‌ای هند در دهه ۱۹۷۰ آغاز کرد. این کشور معتقد بود که بدون داشتن بازدارندگی هسته‌ای، نمی‌تواند امنیت ملی خود را در برابر هند تضمین کند. پاکستانی‌ها نیز ۳ دلیل، تهدید نظامی از سوی هند، عدم وجود حمایت‌های امنیتی قوی و حمایت‌های خارجی، برای هسته‌ای شدن داشتند. پاکستان چندین جنگ با هند را تجربه کرده و احساس می‌کرد که باید یک موازنه قدرت ایجاد کند. از طرف دیگر، برخلاف کشورهای عضو ناتو که تحت چتر حمایتی آمریکا قرار دارند، پاکستان احساس می‌کرد که باید به بازدارندگی مستقل دست پیدا کند و در سومین دلیل، این، حمایت‌های چین و برخی کشورهای عربی، به‌ویژه عربستان سعودی که از برنامه هسته‌ای پاکستان، حمایت‌های مالی و تکنولوژیکی کرد، این کشور را در مسیر دستیابی به سلاح هسته‌ای قرار داد. در نهایت، پاکستان به یک قدرت هسته‌ای تبدیل شد، اما همچنان از نظر اقتصادی و سیاسی، با فشارهای بین‌المللی مواجه است و رقابت تسلیحاتی در جنوب آسیا را نیز تقویت کرده است.
و اما هندی‌ها که هسته‌ای شدن را در چارچوب بازدارندگی راهبردی، انتخاب کردند. هند با پیگیری دموکراسی قوی، برنامه هسته‌ای خود را به‌عنوان یک استراتژی بازدارندگی در برابر تهدیدات چین و پاکستان توسعه داد. البته، هند برخلاف پاکستان، برنامه هسته‌ای خود را بدون وابستگی به قدرت‌های خارجی توسعه داد. از نگاه نویسنده، در خصوص هند نیز، ۳ نکته و موضوع قابل توجه و تامل وجود دارد، موضوعی  که به سیاست مسئولانه معروف است. هند، همواره بر پیروی از دکترین “اولین حمله را نخواهیم کرد” (No First Use) تاکید کرده که موجب شده، جامعه بین‌المللی نسبت به آن موضع نرم‌تری داشته باشد. هندی‌ها علی‌رغم داشتن سلاح هسته‌ای، از تحریم‌های شدیدی که علیه کره شمالی و پاکستان اعمال شده، اجتناب کرده و نکته قابل توجه سوم اینکه، روابط هند با غرب به‌ویژه آمریکا، همچنان در حال گسترش است.

با بررسی تجارب، نتایج و دستاوردهای سه کشور فوق و مقایسه  آن با کشورمان، می‌توان گفت، ایران تاکنون مسیر متفاوتی نسبت به کره شمالی انتخاب کرده است که به اعتقاد نویسنده، ۴ عامل در این تصمیم، نقش داشته‌اند. اولین دلیل، اتخاذ استراتژی دیپلماسی و تعامل بین‌المللی از سوی ایران بوده است. برخلاف کره شمالی که سیاست روابط بین‌المللی محدود را در پیش گرفته، ایران همواره تلاش کرده بین مقاومت و دیپلماسی تعادل برقرار کند. امضای توافق برجام در سال ۲۰۱۵ نمونه‌ای از این رویکرد است. فتوای رهبر معظم انقلاب و مبانی دینی، دومین دلیل انتخاب مسیر متفاوت از کره شمالی توسط ایران است. ایران، تنها کشوری است که رهبر عالیقدر آن، صراحتاً تولید و استفاده از سلاح هسته‌ای را حرام اعلام کرده و این فتوا، مبنای رسمی سیاست‌های هسته‌ای ایران قرار گرفته است. سومین دلیل، اتخاذ سیاست و رویکرد هوشمندانه هزینه و فایده از سوی مسئولان ایرانی بوده است. ایران می‌داند که توسعه سلاح هسته‌ای می‌تواند مشکلات مختلف تا تشدید تنش‌ها را به همراه داشته باشد، به همین دلیل، با استفاده از یک رویکرد هوشمندانه و اتخاذ استراتژی ابهام و تهدیدات متقابل، بدون آنکه رسماً مسیر تسلیحاتی را طی کند، منافع و بازدارندگی مدنظر خود را کسب کرده است. موقعیت ژئوپلیتیک و وابستگی اقتصادی، چهارمین دلیل ایران برای اتخاذ رویکردی متفاوت از کره شمالی بوده است. کره شمالی با توجه به رویکردی که پیگیری می‌کند، تعامل با بازارهای جهانی را در دستور کار خود ندارد اما ایران با توجه به روابط و صادرات نفتی و غیر نفتی خود، همواره تعاملات اقتصادی بین‌المللی را در دستور کار خود داشته است. در خصوص پاکستان و هند نیز که تهدیدات سرزمینی فوری دارند، ایران از یک عمق استراتژیک در غرب آسیا و منطقه برخوردار است که امکان دفاع از خود را بدون نیاز به تسلیحات هسته‌ای فراهم کرده است.

در کل و در خصوص استفاده از درس‌آموخته‌های کشورهای مذکور در مقایسه با ایران، از باب شباهت‌ها، می‌توان گفت، ایران از یک طرف، مثل پاکستان، از تهدیدات خارجی برای تقویت موضع خود در مذاکرات استفاده می‌کند و از طرف دیگر، مثل هند، به‌عنوان کشوری مسئولیت‌پذیر در نظام بین‌الملل مطرح است. اما از باب تفاوت‌ها، ایران برخلاف کره شمالی، دیپلماسی را کنار نگذاشته و قائل به تعاملات و روابط اقتصادی منطقه‌ای، فرامنطقه‌ای و جهانی است. ایران می‌تواند از یک طرف، با استفاده هوشمندانه از ابهام راهبردی، افزایش توان دفاعی متعارف و دیپلماسی فعال، بازدارندگی خود را حفظ کند و از طرف دیگر، از استراتژی تهدید متقابل و دیپلماسی هوشمندانه برای تقویت موقعیت خود در نظام بین‌الملل استفاده کند.

 

 

*** گام پنجم/ اثرات اقتصادی و تحریمی اظهارات علی لاریجانی

 

اظهارات اخیر علی لاریجانی درباره سیاست‌های هسته‌ای ایران می‌تواند پیامدهای مختلفی به همراه داشته باشد که برخی از ابعاد آن را بررسی کردیم اما در ادامه و در گام پنجم، تأثیرات احتمالی این اظهارات بر سرمایه‌گذاری خارجی، بازارهای مالی، تجارت بین‌المللی و سیاست‌های تحریمی غرب، بررسی می‌شود.
سرمایه‌گذاری خارجی و تعاملات اقتصادی بین‌المللی ایران، همواره تحت تأثیر فضای سیاسی و دیپلماسی قرار داشته است. هرگونه اظهار نظر تهدیدآمیز یا تشدید تنش در عرصه بین‌المللی، می‌تواند تأثیراتی همچون نااطمینانی اقتصادی و کاهش سرمایه‌گذاری خارجی و انتظارات تورمی را به همراه داشته باشد. یکی از مهم‌ترین شاخص‌هایی که سرمایه‌گذاران خارجی برای ورود به یک کشور در نظر می‌گیرند، ثبات سیاسی و پیش‌بینی‌پذیری اقتصاد آن کشور است. اظهاراتی که احتمال تقابل بیشتر میان ایران و غرب را افزایش دهد، می‌تواند منجر به، کاهش ورود سرمایه خارجی به ایران، به‌ویژه از سوی شرکت‌های اروپایی و آسیایی که نگران تحریم‌های ثانویه آمریکا هستند، خروج سرمایه‌های داخلی، و افزایش ریسک اقتصادی و کاهش رشد سرمایه‌گذاری بلندمدت، شود. برای اثبات این موضوع، می‌توان به شرایط ایران پس از خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ اشاره کرد که بسیاری از شرکت‌های بین‌المللی مانند توتال، زیمنس و پژو به دلیل ترس از تحریم‌های آمریکا از بازار ایران خارج شدند. در این خصوص، نمی‌توان تورم انتظاری را نیز نادیده گرفت. اظهاراتی که موجب افزایش تنش‌های بین‌المللی شود، می‌تواند باعث افزایش انتظارات تورمی شود. تجارب گذشته نشان داده، در شرایطی که بازارهای مالی تحت تأثیر خبرهای سیاسی قرار دارند، احتمال، افزایش نرخ ارز به دلیل نگرانی از تحریم‌های بیشتر و کاهش درآمدهای ارزی، افزایش قیمت کالاهای اساسی به دلیل وابستگی به واردات و نوسانات ارزی و کاهش رشد اقتصادی به دلیل نااطمینانی در فضای کسب‌وکار، بیشتر می‌شود. به عنوان مثال، در سال ۲۰۱۹، زمانی که تنش‌ها بین ایران و آمریکا در خلیج فارس تشدید شد، ایرانی‌ها، نوسانات ارزی و افزایش قیمت کالاهای اساسی را تجربه کردند.

البته یک نکته کلیدی و مهم در خصوص تاثیرهای اظهارات لاریجانی بر سرمایه‌گذاری‌های خارجی و مسائل اقتصادی داخلی ایران وجود دارد و آن، هماهنگی و مدیریت بایسته و شایسته دولت و حاکمیت در این شرایط است. اگر دولت و حاکمیت، در شرایط مذکور، ضمن هماهنگی کامل، طرح‌ها و اقدامات تکنیکی حمایتی لازم را در دستور کار داشته باشند، می‌توانند اثرات منفی مقطعی این اظهارات را خنثی و در مقابل، استفاده و بهره‌برداری لازم از این اظهارات را داشته باشند.
در این میان، برخی اشخاص مدافع تعامل با غرب، معتقدند، این اظهارات، احتمال تشدید تحریم‌های آمریکا و غرب علیه ایران را بیشتر می‌کند یا به بیان دیگر، آمریکا و متحدانش از اظهارات لاریجانی به عنوان بهانه‌ای برای افزایش فشارها بر ایران استفاده می‌کنند، اما نکته اینجاست که، اولا به اذعان خود مقامات آمریکایی و غربی، تحریم‌ها در مقابل ایران، دیگر مثل گذشته، کارایی ندارد و دوما، تجارب گذشته نشان داده، تحریم‌های آمریکا و کشورهای اروپایی علیه ایران همواره سیاسی بوده و برای اینگونه تحریم‌ها نیز حتی اگر دلیلی وجود نداشته باشد، دلیل و بهانه‌ای از سوی این کشورها ایجاد شده است و هر بار به بهانه‌ای، تحریم‌های جدیدی بر نفت و گاز، بانک‌های ایرانی و دسترسی به سیستم مالی جهانی، شرکت‌های خارجی همکار با ایران و نیازهای فناورانه و تکنولوژی، اعمال شده است که دلیل اصلی و واقعی همه آنها، جلوگیری از افزایش قدرت و نفوذ ایران در حوزه‌های مختلف بوده است.  به عنوان مثال، چند روز پیش، ترامپ در راستای سیاست فشار حداکثری، تحریم‌های جدیدی را به بهانه برنامه پهپادی، علیه ایران اعمال کرد و ۲ فرد و ۶ نهاد مستقر در ایران، امارات و چین را به فهرست تحریم‌های خود اضافه کرد. برای مثال دیگر، در سال ۲۰۱۹، دولت ترامپ از برنامه موشکی ایران به‌عنوان بهانه‌ای برای تحریم‌های جدید علیه صنایع فلزی و پتروشیمی ایران استفاده کرد یا در سال ۲۰۲۲، اتحادیه اروپا تحریم‌هایی را علیه شرکت‌های مرتبط با برنامه پهپادی ایران اعمال کرد.

نکته دیگر مدافعان این تفکرات، تأثیر اظهارت مذکور بر مذاکرات احتمالی احیای برجام است و مدعی هستند، اگر این اظهارات باعث شود که اروپا و آمریکا موضع سخت‌تری در قبال ایران اتخاذ کنند، احتمال احیای برجام کاهش خواهد یافت و محدودیت‌های بیشتری اقتصادی بر ایران اعمال خواهد شد. اما به اعتقاد نویسنده، مهمترین نکته‌ای که در این خصوص باید به آن توجه ویژه شود این است که آمریکایی‌ها به مذاکره به عنوان راهکاری برای پیگیری و حل مسائل نگاه نمی‌کنند و مذاکره را نیز همچون حمله نظامی و تجهیزات نظامی، یک راهکار یا ابزار برای دستیابی به اهداف و دریافت امتیازات از طرف مقابل می‌دانند، پس با توجه به تجارب تاریخی از عملکرد این کشور و بی‌تعهدی‌های فراوان آن در مقابل دوستان و دشمنان خود، نباید چندان برای این موضوع اهمیت قائل شد اما با اینحال اگر ایران بتواند کنترل دقیقی بر روایت رسانه‌ای و اظهارات مقامات خود داشته باشد، دیپلماسی فعال را پیگیری کند و همکاری با کشورهای دوست مانند چین و روسیه و کشورهای عضو سازمان‌هایی که اخیرا به عضویت آنها درآمده است مثل شانگهای، اوراسیا و بریکس را با هدف تقویت روابط و تعاملات اقتصادی و جایگزینی مسیرهای اقتصادی محدود شده، به صورت جدی پیگیری کند، می‌تواند اثرات تحریم‌ها و حتی تحریم‌های احتمالی جدید را نیز کاهش دهد که این مهم در گروی خواست، برنامه‌ریزی و پیگیری استفاده از فرصت‌های موجود است.

اما در این شرایط، فارغ از نتایج و تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم اظهارات لاریجانی بر اقتصاد و تجارت خارجی ایران، باید دیپلماسی اقتصادی فعال برای برقراری ارتباط و تعامل نزدیک‌تر و بیشتر با کشورهای همسایه، همسو و همسود، با هدف کاهش وابستگی به غرب، تقویت زیرساخت‌های مالی داخلی و توسعه سیستم‌های پرداخت جایگزین برای کاهش وابستگی به دلار، حمایت از بخش خصوصی و کاهش موانع داخلی سرمایه‌گذاری، مدیریت فضای رسانه‌ای و دیپلماسی عمومی برای تسهیل و تقویت روند تحقق اهداف مدنظر و … به صورت جدی و بر اساس اسناد بالادستی کشور، در دستور کار مسئولان کشور قرار گیرد. در کنار همه این اقدامات مهم، ضرورت دارد مسئولان و سیاست‌مداران ایرانی در اظهارات خود، استراتژی هوشمندانه‌ای را برای کاهش ریسک‌های سیاسی و اقتصادی، اتخاذ کنند.

 

*** گام ششم/ اظهارات لاریجانی؛ نقش رسانه‌ها و جنگ شناختی

 

موضوع اظهارات علی لاریجانی، مانند سایر موضوعات مرتبط با سیاست خارجی و برنامه هسته‌ای ایران، در عرصه رسانه‌ای بین‌المللی بازتاب گسترده‌ای داشته و با تحلیل‌های مختلف و حتی تحریف‌هایی از سوی رسانه‌های غربی مواجه شده است که نویسنده در گام ششم، به بررسی و تبیین آنها، خواهد پرداخت. علاوه بر این، برای درک بهتر موضوع مورد بحث، اظهارات علی لاریجانی از منظر جنگ شناختی (Cognitive Warfare) نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

نحوه پوشش رسانه‌های غربی و تحلیل جهت‌دار آنها درباره موضوعات مرتبط با سیاست خارجی و برنامه هسته‌ای ایران، آنقدر روشن و تکراری است که یه یک موضوع کلیشه‌ای تبدیل شده و نیاز به توضیح چندانی ندارد. رسانه‌های غربی معمولاً در تحلیل تحولات مربوط به ایران از چند چارچوب مشخص و تکراری مثل چارچوب تهدیدآمیز (Threat Frame)، چارچوب بحران (Crisis Frame)، چارچوب حقوق بشر و سرکوب داخلی (Human Rights Frame)، استفاده می‌کنند. در این رسانه‌ها و در قالب چارچوب تهدیدآمیز، ایران همواره به‌عنوان یک “تهدید جهانی”، “کشوری متخاصم”، یا “متحد کشورهای محور شرارت” معرفی می‌شود. برنامه هسته‌ای ایران به‌عنوان یک خطر برای امنیت بین‌المللی مطرح می‌شود حتی اگر صلح‌آمیز بودن آن بارها از سوی سازمان بین‌المللی انرژی اتمی و خود ایرانی‌ها تایید و تأکید شده باشد. در چارچوب بحران، هرگونه تغییر در مواضع مقامات ایرانی، به‌عنوان “بحران جدیدی” در خاورمیانه تفسیر می‌شود. این چارچوب معمولاً برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی غرب به‌منظور توجیه سیاست‌های تحریمی و فشارهای دیپلماتیک استفاده می‌شود و در چارچوب حقوق بشر و سرکوب داخلی نیز، هرگونه موضع‌گیری قاطع از سوی مقامات ایرانی، به مسائل داخلی ارتباط داده می‌شود و این رسانه‌ها سعی می‌کنند آن را “سرکوب مخالفان” و “نبود دموکراسی” در ایران تعبیر کنند.

برای اثبات چارچوب‌های مذکور، به عنوان مثال در سال ۲۰۱۸، پس از خروج آمریکا از برجام، رسانه‌هایی مانند CNN و BBC تلاش کردند نشان دهند که ایران به‌دنبال ساخت سلاح هسته‌ای است، در حالی که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بارها صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران را تأیید کرده بود یا در سال ۲۰۲۲، پس از مذاکرات وین، روزنامه‌هایی مانند نیویورک تایمز گزارش‌هایی منتشر کردند که گویی ایران قصد دارد به‌زودی به سلاح هسته‌ای دست یابد، در حالی که هیچ اسنادی و هیچ‌گونه شواهدی برای این ادعا وجود نداشت.

در این میان، رسانه‌های وابسته به لابی‌های ضدایرانی نیز، چارچوب‌های مشخص خود را دارند. برخی رسانه‌ها و اندیشکده‌های غربی که با لابی‌های ضدایرانی مانند AIPAC در آمریکا و اندیشکده‌هایی مثل WINEP و FDD در ارتباط هستند، سعی می‌کنند هرگونه اظهار نظر مقامات ایرانی را به‌عنوان نشانه‌ای از رویکرد تهاجمی و تهدیدآمیز ایران جلوه دهند. به عنوان مثال، رسانه‌هایی مانند فاکس نیوز و جروزالم پست، اظهارات لاریجانی را دلیلی بر لزوم تشدید تحریم‌ها و فشارهای بین‌المللی علیه ایران معرفی کردند یا روزنامه‌های اروپایی مانند اشپیگل یا گاردین این اظهارات را به‌عنوان عامل جدیدی برای کاهش شانس احیای برجام و افزایش تنش در خاورمیانه تحلیل کردند.

در ای میان، جنگ شناختی به عنوان یک استراتژی از اهمیت قابل توجهی برخوردار است که ضرورت دارد اظهارات مذکور از این باب نیز مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. جنگ شناختی (Cognitive Warfare) به مجموعه اقداماتی گفته می‌شود که هدف آن تأثیرگذاری بر ادراک، شناخت و تصمیم‌گیری دشمنان از طریق کنترل اطلاعات و عملیات روانی است. در این چارچوب، اظهارات مقامات ایرانی می‌تواند یک اقدام آگاهانه برای ارسال پیام‌های استراتژیک باشد. به‌عبارت‌دیگر، چنین سخنانی می‌تواند بخشی از یک استراتژی کلان برای ارسال پیام به داخل، بازیگران منطقه‌ای و حتی ایجاد ابهام و سردرگمی در جبهه مقابل باشد.
به اعتقاد نویسنده، ۴هدف مهم احتمالی این استراتژی از زاویه جنگ شناختی، ارسال پیام بازدارندگی به غرب و دریافت امتیاز، ثبات، امنیت و افزایش انسجام ملی، ارسال پیام به کشورهای منطقه و متحدان استراتژیک، ایجاد ابهام و افزایش قدرت چانه‌زنی در مذاکرات، می‌باشد.

بیان مواضع قاطع درباره توانایی‌های ایران می‌تواند دشمنان را از اقدامات نظامی یا فشارهای بیشتر منصرف کند. در واقع، این نوع موضع‌گیری‌ها ممکن است بخشی از یک استراتژی برای افزایش هزینه‌های تصمیم‌گیری برای طرف‌های مقابل یا دریافت امتیازات جدید باشد. در گذشته نیز ایران در مواقع حساس، مواضع سخت‌تری اتخاذ کرده و پس از آن، در صورت دریافت امتیازات مناسب، آمادگی خود را برای تعامل نشان داده است. این همان الگوی “دیپلماسی مقاومت” است که در سال‌های اخیر بارها مورد استفاده قرار گرفته است.با این حال، اگر تهدیدات نظامی علیه ایران شدت پیدا کند و ایران احساس کند که امنیتش به خطر افتاده، احتمال بازنگری در سیاست‌های دفاعی نیز نمی‌تواند کاملاً رد شود.

در شرایط تحریم و فشار اقتصادی، اتخاذ مواضع قاطع می‌تواند موجب تقویت احساس امنیت، افزایش اتحاد و همبستگی ملی و کاهش اختلافات داخلی شود. حتی این اظهارات می‌تواند با هدف تقویت اعتماد عمومی به توان بازدارندگی کشور و مقابله با تهدیدات خارجی بیان شده باشد. در شرایطی که ایران به‌دنبال گسترش روابط با روسیه، چین و سایر کشورهای همسو است، اتخاذ مواضع قاطع در برابر غرب می‌تواند به‌عنوان یک سیگنال برای تقویت همگرایی با بلوک شرق نیز تلقی شود. چنین اظهاراتی می‌تواند نشان دهد که ایران یک بازیگر مستقل در نظام بین‌الملل است که تسلیم فشارهای آمریکا نمی‌شود، موضوعی که یک پیام مهم برای همسایگان و متحدان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای محسوب می‌شود. ایران همواره در مذاکرات بین‌المللی از استراتژی ابهام هدفمند (Strategic Ambiguity) استفاده کرده است، به همین دلیل، اگر طرف‌های غربی به این باور برسند که ایران ممکن است سیاست‌های خود را تغییر دهد، در مذاکرات، رویکرد محتاط‌‌تری را اتخاذ خواهند کرد.

با این شرایط، سوال مهم این است که، ایران چگونه می‌تواند از جنگ شناختی برای مدیریت رسانه‌ای بهره ببرد؟. به اعتقاد نویسنده، دیپلماسی رسانه‌ای فعال‌تر، استفاده از رسانه‌های همسو و مقابله با جنگ روانی غرب، می‌تواند برای این هدف، موثر باشد. ایران باید از طریق رسانه‌های بین‌المللی و شبکه‌های اجتماعی روایت رسمی و درست خود را تقویت کند و از تحریف رسانه‌های غربی جلوگیری کند. در استفاده از رسانه‌های همسو، شبکه‌هایی مانند پرس‌تی‌وی، العالم، المیادین و رسانه‌های مستقل منطقه‌ای می‌توانند نقش کلیدی در انتشار روایت رسمی ایران ایفا کنند و در مقابله با جنگ روانی غرب نیز، باید با استفاده از نخبگان دانشگاهی، دیپلمات‌های با تجربه و کارشناسان و تحلیلگران قوی، روشنگری درباره اهداف ایران در مجامع بین‌المللی را پیگیری و تکنیک‌های رسانه‌ای آنها علیه ایران را خنثی و بی‌اثر کرد. درکل، رسانه‌های غربی همواره تلاش کرده‌اند تا مواضع ایران را به‌صورت تهدیدآمیز نمایش دهند، اما ایران نیز می‌تواند از ابزارهای جنگ شناختی برای ارسال پیام‌های استراتژیک به دشمنان و متحدان خود و دستیابی به منافع مدنظر استفاده کند که در این چارچوب، مدیریت صحیح فضای رسانه‌ای، خنثی کردن و کاهش اثرات جنگ روانی دشمن و افزایش نفوذ روایت رسمی ایران در سطح بین‌المللی، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.

 

*** گام هفتم/ اظهارات علی لاریجانی و آینده سیاست هسته‌ای ایران

 

موضوع سیاست هسته‌ای ایران همواره یکی از حساس‌ترین و پیچیده‌ترین مسائل در روابط بین‌الملل بوده است. نویسنده در گام هفتم به این موضوع مهم، پیامدهای اظهارات علی لاریجانی، امکان تغییر در سیاست هسته‌ای ایران و سیاست این کشور در صورت ادامه و تشدید تهدیدات نظامی از سوی آمریکا و کشورهای غربی می‌پردازد.

برای بررسی و تحلیل این موضوع، ضرورت دارد ابتدا سیاست هسته‌ای ایران را بررسی کنیم. ایران از ابتدای توسعه فناوری هسته‌ای خود همواره تأکید کرده که هدف از این برنامه، استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای است. اما تحولات بین‌المللی مختلف باعث شد، برنامه هسته‌ای ایران به یکی از محورهای مناقشه‌برانگیز در روابط بین‌المللی تبدیل شد. سیاست هسته‌ای ایران در چارچوب برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) به نوعی از اجماع جهانی رسید که در آن ایران به‌صورت داوطلبانه و در مقابل رفع تحریم‌ها و تضمین‌های بین‌المللی برای استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای، حتی برخی از برنامه‌های هسته‌ای خود را محدود کرد.
اما اظهارات اخیر علی لاریجانی که به‌طور غیرمستقیم به توانایی‌های هسته‌ای ایران و تهدیدات بالقوه در صورت فشارهای بیشتر اشاره دارد، می‌تواند نشانگر تغییری قابل توجه در آینده سیاست هسته‌ای کشور باشد. به‌طور مشخص، در صورت فشارهای بیشتر از سوی غرب یا تهدیدات نظامی از جانب آمریکا و متحدانش، ایران ممکن است سیاست خود را تغییر دهد که در این راستا، گزینه‌های قابل توجهی پیش روی ایران قرار دارد. به عنوان مثال، در سال‌های گذشته، وقتی ایران احساس کرد که فشارهای بین‌المللی به‌ویژه پس از خروج آمریکا از برجام در ۲۰۱۸ افزایش یافته، تصمیم به گام‌های تدریجی برای کاهش تعهدات برجامی خود گرفت. این گام‌ها شامل افزایش میزان غنی‌سازی اورانیوم و بازگرداندن برخی از فعالیت‌های هسته‌ای پیشین بود که به‌طور آشکار نشانه‌ای از آمادگی ایران برای افزایش ظرفیت هسته‌ای خود در صورت لزوم بود.

برخی کارشناسان معتقدند، اگر تهدیدات نظامی و تحریم‌ها افزایش یابد، این اظهارات می‌تواند مقدمه‌ای برای تغییر در استراتژی هسته‌ای ایران باشد. در شرایطی که مذاکرات احتمالی برای احیای برجام به بن‌بست برسد یا ایران با تهدید نظامی مستقیم روبرو شود، ۳ گزینه اصلی پیش روی ایران قرار دارد. اولین گزینه، تقویت بازدارندگی هسته‌ای است. ایران ممکن است به گسترش فعالیت‌های هسته‌ای خود بپردازد و ظرفیت‌های غنی‌سازی خود را به سطوح بالاتر ارتقاء دهد، حتی اگر این اقدام به‌معنای شکستن برخی از تعهدات برجامی باشد. گزینه دوم، ایجاد آمادگی برای دستیابی به تسلیحات هسته‌ای است. در صورت مواجهه با تهدیدات نظامی و تحریم‌های بیشتر، ایران ممکن است گام‌هایی بردارد که به‌طور غیرمستقیم به توسعه سلاح هسته‌ای نزدیک شود، به‌ویژه اگر احساس کند که توان بازدارندگی هسته‌ای در صورت تداوم فشارها، برای امنیت ملی آن ضروری است. یکی دیگر از گزینه‌های ایران، خروج از پروتکل الحاقی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و محدود کردن نظارت‌های آژانس است که در صورت تداوم فشارها، می‌تواند به‌عنوان یک ابزار بازدارنده استفاده شود.

اما فارغ از ظرفیت و توانمندی هسته‌ای ایران، اگر تهدیدات نظامی و فشارها بر این کشور افزایش پیدا کند، دو گزینه اصلی نظامی و دیپلماسی نیز پیش روی ایران قرار دارد. در خصوص گزینه‌های نظامی و دفاعی به عنوان اولین گزینه، باید گفت، ایران از مدت‌ها قبل به تقویت بازدارندگی دفاعی خود پرداخته است و در این زمینه به‌ویژه بر توانمندی‌های موشکی و دفاعی تمرکز داشته است. در صورت ادامه تهدیدات نظامی از سوی آمریکا و متحدانش، ایران می‌تواند از ظرفیت‌های خود برای مقابله با تهدیدات به‌ویژه در حوزه موشکی و عملیات‌های غیرمتعارف استفاده کند. از برخی گزینه‌های ایران در این شرایط می‌توان به تقویت توان بازدارندگی موشکی، تقویت دفاع هوایی و ضد موشکی و ایجاد شبکه‌های پراکنده از متحدین همسو و منطقه‌ای، اشاره کرد. ایران در این شرایط، می‌تواند به تقویت و گسترش بیش از پیش سیستم‌های موشکی خود و توسعه موشک‌های بالستیک و کروز با قابلیت حمل کلاهک‌های هسته‌ای بپردازد که موجب تقویت بازدارندگی هسته‌ای این کشور می‌شود. از طرف دیگر، ایران در سال‌های اخیر به شدت در توسعه سیستم‌های دفاع موشکی خود مانند سیستم پدافند هوایی باور-۳۷۳ و سایر سامانه‌های بومی سرمایه‌گذاری کرده است. این سیستم‌ها که می‌توانند برای مقابله با حملات هوایی و موشکی استفاده شوند، به یک اهرم بازدارنده برای ایران در مقابل دشمنان تبدیل شده است.  علاوه بر دو مورد فوق، کشورهای دوست ایران در منطقه که در مبارزات ایدئولوژی محور خود، قرابت زیادی با آرمان‌های ایران و انقلاب اسلامی دارند، در زمان تجاوز و فشارهای دشمنان غربی، در قالب یک ایدئولوژی واحد، در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند و شبکه‌های پراکنده‌ای از نیروهای متحد در منطقه را شکل می‌دهند که مصداق امروز آن، حمایت‌های مردم سلحشور یمن از مردم مظلوم غزه در مقابل تجاوزهای رژیم صهیونیستی است. در صورت تهدید یا اقدام نظامی علیه ایران، بدون شک، این شبکه متحد برای مقابله با تهدیدات خارجی، بیش از پیش فعال خواهد شد و به یک نیروی بازدارنده تبدیل خواهد شد. 

گزینه‌های دیپلماتیک ایران در صورت تهدیدات نظامی نیز، قابل توجه است. استفاده از دیپلماسی منطقه‌ای و بین‌المللی، تحکیم روابط با قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای و مذاکرات مستقیم و غیر مستقیم در شرایط متفاوت، از جمله گزینه‌های پیش روی ایران است. در شرایط بحرانی، ایران می‌تواند به‌منظور کاهش تنش‌ها از دیپلماسی فعال استفاده کند و به مذاکره با کشورهای ثالث یا سازمان‌های بین‌المللی مانند سازمان ملل متحد بپردازد تا ضمن کاهش فشارها، از بروز جنگ نیز جلوگیری کند. تحکیم روابط با قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای نیز از دیگر گزینه‌های پیش روی ایران در حوزه دیپلماسی است. ایران می‌تواند روابط خود را با روسیه، چین، هند و کشورهای منطقه‌ای تقویت کند تا از حمایت سیاسی، اقتصادی و نظامی آنان در زمان نیاز بهره‌برداری کند. ایران حتی می‌تواند در صورت تشدید تهدیدات نظامی و شرایط بحرانی، با سازوکارهای مختلف، مذاکراتی با شرایط متفاوت را تعریف کند که شرایط بهتری از شرایط جنگی را برای کشور، رقم بزند.

در کل، با توجه به اظهارات علی لاریجانی و شرایط بین‌المللی، ایران ممکن است در صورت ادامه تهدیدات نظامی، سیاست‌های هسته‌ای خود را تقویت کرده و حتی گام‌هایی برای توسعه توانمندی‌های هسته‌ای خود بردارد. البته، در این شرایط، ایران باید بین ادامه دیپلماسی، تقویت بازدارندگی و استفاده از قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی برای مدیریت شرایط و کاهش فشارها، انتخابی هوشمندانه داشته باشد.

 

*** جمعبندی و پیشنهادها

 

به گزارش صنایع، نویسنده پس از تشریح ۷ گام فوق، در پایان و در قالب جمعبندی از تحلیل جامع و چندبعدی اظهارات اخیر علی لاریجانی و پیامدهای آن برای سیاست‌های داخلی و بین‌المللی ایران، چند نکته قابل توجه و یک استراتژی روشن برای ایران در شرایط فعلی را پیشنهاد می‌کند. به اعتقاد نویسنده، بهترین استراتژی برای ایران در این شرایط، یک استراتژی مثلثی، متشکل از ۳ ضلع، رویکرد ترکیبی مبتنی بر بازدارندگی و دیپلماسی، تسلط بر جنگ شناختی و رسانه‌ای و حفظ تعادل میان دیپلماسی و قدرت نظامی، است.

در خصوص ضلع اول این استراتژی یعنی رویکرد ترکیبی مبتنی بر بازدارندگی و دیپلماسی، می‌توان گفت، ایران در شرایط فعلی، باید یک استراتژی ترکیبی را دنبال کند و همزمان به تقویت بازدارندگی و فعال‌سازی دیپلماسی متکی باشد. ایران از یک‌سو، باید توانمندی‌های دفاعی خود در برابر تهدیدات خارجی را تقویت کرده و آماده باشد تا در برابر هرگونه تهدید نظامی پاسخ مناسب و متناسب دهد و از سوی دیگر، باید دیپلماسی فعال در سطح منطقه‌ای و جهانی را با جدیت بیشتر پیگیری و تلاش کند روابط با هم‌پیمانان استراتژیک خود مانند چین، روسیه و کشورهای منطقه‌ را با هدف افزایش موقعیت و ضریب نفوذ سیاسی و بین‌المللی و جلب همکاری‌ها و حمایت‌های اقتصادی، بیش از پیش تقویت کند. در این رویکرد ترکیبی، تقویت قابلیت‌های دفاعی نظامی به‌ویژه در جهت بهبود توانمندی‌های موشکی و سامانه‌های پدافند هوایی، از یک طرف و مذاکره و تعامل با قدرت‌های جهانی و استفاده از ظرفیت‌های نرم‌افزاری در دیپلماسی عمومی برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی جهانی و کاهش فشارهای بین‌المللی، از طرف دیگر، باید در دستور کار مسئولان و سیاستمداران ایرانی قرار گیرد.

تسلط بر جنگ شناختی و رسانه‌ای یکی دیگر از اضلاع مهم استراتژی مدنظر است. از آنجایی که رسانه‌ها و جنگ شناختی نقش بسیار مهمی در شکل‌دهی به افکار عمومی و فضای بین‌المللی ایفا می‌کنند، ایران باید دیپلماسی رسانه‌ای خود را تقویت کند. ایران برای مقابله با تحریف‌های غربی و تأثیرگذاری بر روایت‌های جهانی، باید پیام‌های روشن و منسجمی در زمینه سیاست‌های هسته‌ای و امنیتی خود ارائه دهد و در این مسیر از رسانه‌های بومی، منطقه‌ای و بین‌المللی نهایت استفاده و بهره‌ را ببرد.

و در ضلع سوم و حفظ تعادل میان دیپلماسی و قدرت نظامی، ایران باید تعادل دقیقی بین دیپلماسی و توان نظامی خود برقرار کند. هیچ‌یک از این دو عنصر نباید مورد غفلت قرار گیرد زیرا در شرایط پیچیده کنونی، یک استراتژی صرفاً دیپلماتیک یا صرفاً نظامی نمی‌تواند به‌طور کامل امنیت و منافع ملی ایران را تأمین کند.

علاوه بر استراتژی فوق و در شرایط حال حاضر، ایران باید رویکرد هوشمندانه‌ای در عرصه دیپلماسی عمومی مبتنی بر دیالوگ داشته باشد تا ضمن کاهش فشارهای خارجی، از سوی دیگر، منافع ملی خود را نیز تأمین کند. از جمله اقداماتی که در بستر دیپلماسی عمومی ایران، در شرایط کنونی می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد، می‌توان به مواردی همچون، تقویت روایت‌سازی جهانی در راستای دفاع از منافع ایران، به‌ویژه در عرصه هسته‌ای و امنیتی، پیشبرد سیاست‌های صلح‌طلبانه و همزیستی مسالمت‌آمیز در روابط با همسایگان و قدرت‌های جهانی، بهبود روابط با کشورهای همسایه، غیرغربی و عضو در سازمان‌هایی که اخیرا به

عضویت آنها درآمده است، برای تنوع بخشیدن به شرکای اقتصادی و تجاری خود، اشاره کرد.
در کنار تقویت دیپلماسی عمومی، ایران باید تمرکز ویژه‌ای بر ظرفیت‌های داخلی خود نیز داشته باشد. در شرایطی که تحریم‌ها همچنان ادامه دارد، ایران باید به سمت مستقل کردن هرچه بیشتر اقتصاد خود و تقویت توان داخلی حرکت کند که در سال‌های اخیر، رهبر معظم انقلاب در قالب ابلاغ سیاست‌های کلی و تعیین شعار سال، بارها بر آن تاکید داشتند.. این امر شامل تقویت صنایع تولیدی، فناوری و نوآوری داخلی و همچنین پشتیبانی از بخش خصوصی و جذب سرمایه‌گذاری‌های داخلی و خارجی در صنایع پیشران، فناورانه، زنجیره ارزش و حوزه مهم انرژی مثل نفت، گاز و انرژی‌های پاک، می‌باشد.

در پایان و مبتنی بر جمعبندی فوق، پیگیری ۴ اقدام اصلی ذیل به مسئولان امر، پیشنهاد می‌شود.

 

* اصلاح و تقویت جایگاه در مذاکره با قدرت‌های جهانی

ایران باید در روند مذاکرات هسته‌ای با قدرت‌های جهانی، در ابتدا، تصویر ارائه شده از خود توسط دشمنان به جامعه جهانی را اصلاح و تقویت کند و در موضع برابر، منافع خود را در هرگونه توافق آینده، تأمین کند. اما همانطور که در تحلیل فوق ذکر شد، ایران باید همواره تلاش کند، تعادل میان راهکارهای دیپلماسی و نظامی را حفظ کند و با تقویت همزمان توانمندی‌های دفاعی و نظامی، برای شرایطی که مذاکرات احتمالی به نتیجه نرسید نیز کاملا، آماده باشد.

 

* تقویت دیپلماسی عمومی با سازوکارهای مختلف

ایران باید دیپلماسی عمومی خود را با استفاده از انواع دیپلماسی و از طریق رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی و سازمان‌های بین‌المللی تقویت کند. در این راستا، تقویت و توسعه راهبردهای جنگ شناختی و رسانه‌ای برای مقابله با تحریف‌های رسانه‌های غربی از اهمیت زیادی برخوردار است.

 

* همگرایی بیشتر با شرکای استراتژیک

تقویت روابط با چین، روسیه و کشورهای منطقه‌ای به‌ویژه در زمینه‌های سیاسی، امنیتی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی می‌تواند برای ایران بسیار راهگشا باشد. این روابط به‌ویژه در شرایط تحریمی و بین‌المللی دشوار، می‌تواند از ایران در برابر فشارهای خارجی مضاعف، محافظت کند.

 

* تقویت اقتصاد و تولید داخلی

با توجه به تحولات اخیر در نظام بین‌الملل، محدودیت‌ها و مشکلات و فرصت‌های جدید بدست آمده از عضویت در سازمان‌های بین‌المللی جدید، تقویت اقتصاد و تولید داخلی مبتنی بر سیاست‌های اقتصاد مقاومتی و اسناد بالادستی، باید بیش از پیش مورد توجه و پیگیری مسئولان ایرانی قرار گیرد که در نهایت، کاهش وابستگی به واردات و افزایش و تقویت بازدارندگی در مقابل دشمنان تجربه شود.

در نهایت، استراتژی مذکور و این راهکارها و پیشنهادها، همه و همه، در یک کلام، یعنی اتخاذ راهبرد مبتنی بر عقلانیت استراتژیک که اگر با نگاه و تحلیل واقع‌بینانه همراه شود، ضمن تقویت جایگاه منطقه‌ای و بین‌المللی، بازدارندگی ایران در برابر دشمنان و تهدیدات خارجی را ارتقاء بخشیده و با تقویت تولید داخلی و کاهش وابستگی هرچه بیشتر به اقتصاد وارداتی، اقتصادی با ثبات‌ و آینده‌ای پایدارتر را برای ایران رقم خواهد زد.

 

 

انتهای پیام///

منبع
سروش
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید